گفتوگو با دکتر الهام شاهقلی درباره ویژگیهای علمی و شخصیتی پروفسور پروانه وثوق؛
پروفسور پروانه وثوق پس از بازنشستگی بلافاصله به بیمارستان محک رفتند
دکتر الهام شاهقلی گفت: در مقابل پروفسور پرونه وثوق، سرطان با همه هیبتش رنگ میباخت. گویی استاد با اسلحه تجربه، عشق و امید، سرطان را به جنگ فرا میخواند. استاد بعد از بازنشستگی بلافاصله به محک رفت و با همراهی برخی از شاگردانش به زعم من، «کانون پروانه» را در محک بنیان نهادند. دکتر […]
دکتر الهام شاهقلی گفت: در مقابل پروفسور پرونه وثوق، سرطان با همه هیبتش رنگ میباخت. گویی استاد با اسلحه تجربه، عشق و امید، سرطان را به جنگ فرا میخواند. استاد بعد از بازنشستگی بلافاصله به محک رفت و با همراهی برخی از شاگردانش به زعم من، «کانون پروانه» را در محک بنیان نهادند.
دکتر الهام شاهقلی دانشیار گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به سابقه آشنایی خود با پروفسور پروانه وثوق بیان کرد: من در ایام استادیاری از سال ١٣٨١ تا ١٣٨۴ دوره تکمیلی تخصصی خون و سرطان کودکان را در محضر استاد پروفسور پروانه وثوق آموزش دیدهام. تا قبل از پذیرش در رشته خون و انکولوژی هرگز استاد را ندیده بودم اما تعریف شخصیت بینظیرشان را از استاد خود دکتر نصرتالله سلجوقی که با ایشان در دوره پزشکی عمومی در دانشگاه تهران هم کلاس بودند، زیاد شنیده و بسیار مشتاق دیدار با ایشان بودم.
وی ادامه داد: بعد از پذیرش در امتحانات، قبل از شروع دوره برای نخستین بار به بیمارستان کودکان حضرت علی اصغر رفتم تا خود را به عنوان دانشجوی جدید دوره تکمیلی تخصصی خون و سرطان کودکان به ایشان معرفی کنم. به یاد میآورم که وقتی وارد اتاق کارشان شدم، ایشان پشت میکروسکوپ بزرگی مشغول دیدن لام بودند و چهرهشان دیده نمیشد. نخستین تصویری که توجهام را جلب کرد، دیدن دستهای قوی ایشان بود که ردِّ تجربه و گذر عمر از آن عبور کرده و آثار کبودی در آن نقش بسته بود.
وی افزود: وقتی پروفسور وثوق سرشان را از روی میکروسکوپ بلند کردند، من بانویی لاغر اندام و نحیف را با چهرهای خندان و بشاش دیدم که به مراتب از سن خود شکستهتر به نظر میرسیدند. گویی که فراز و نشیبهای زندگی حرفهای بر چهره معصومشان با چین و شکنجهای عمیقی، رد پای خود را گذاشته بود.
دکتر شاهقلی گفت: بعدها دریافتم که کبودیهای روی دستهای استاد، آثار فشار دستهای خواهرشان است که از بیماری پارکینسون پیشرفته رنج میبرند و قدرت حرکت از ایشان سلب شده و استاد علاوه بر کار تمام وقت حرفهای، پرستاری خواهرشان را نیز بر عهده دارند.
دانشیار گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره ویژگیهای شخصیتی پروفسور پروانه وثوق این چنین توضیح داد: من طی سه سالی که در کنارشان بودم، درسهای بسیاری آموختم. نیازی نبود که ایشان مطلبی را به ما تدریس کنند، بلکه بودن در محضر انسانی عاشق، با وجدان، متواضع، مسئول، منظم، وقتشناس، خوش خلق که از تمام لحظات برای آموختن و بهروز کردن دانش خود استفاده میکردند، برای من و دیگر شاگردان ایشان، کفایت میکرد.
وی تأکید کرد: استاد شخصیت منحصر به فردی داشتند. بسیار خوش خلق، بذلهگو، بخشنده، متواضع، صریح و با گذشت و بسیار پرانرژی بودند.
دکتر شاهقلی با بیان اینکه پروفسور وثوق، سعه صدر بالایی داشتند که از اصالت خانوادگی ایشان حکایت میکرد عنوان کرد: ایشان خستگی ناپذیر بودند. زمستان و تابستان، تعطیلات رسمی، برف سنگین و حتی بیماری در کار ایشان خلل و خدشهای ایجاد نمیکرد. با وجود کهولت سن از حافظه بینظیری برخوردار بودند. با وجودی که در دهه هشتم عمر خود بودند، هرگز از عینک استفاده نمیکردند.
وی افزود: پروفسور وثوق عاشق بیمارانش بودند. ایشان در زندگیشان هرگز ازدواج نکرده بودند و فرزندی نداشتند اما همچون مادری مهربان، از همه نظر مراقب بیمارانشان و حتی خانوادههای ایشان بودند.
دانشیار گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران تأکید کرد: من زیباترین جلوههای همدلی را در ایشان مشاهده میکردم. فشار زندگی و مسئولیتهای خطیر، از این بانوی نحیف، انسانی قوی و مستقل ساخته بود.
به گفته دکتر شاهقلی، آنچه در بالین کودک بیمار برای پروفسور وثوق مهم بود، بهبود بیمار بود و بس. مطلقا مسائل مادی برایشان کوچکترین اهمیتی نداشت. آنقدر در کارشان وسواس داشتند که اجازه نمیدادند کسی از همکاران یا شاگردانشان، پروتکلهای درمانی بیمارانشان را بنویسد.
وی ادامه داد: در مقابل پروفسور وثوق، سرطان با همه هیبتش رنگ میباخت. گویی استاد با اسلحه تجربه، عشق و امید، سرطان را به جنگ فرا میخواند.
دانشیار گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران با تأکید بر اینکه پروفسور پروانه وثوق طی سالها خدمت صادقانه، عاشقانه و عارفانه، به رشته خون کودکان در ایران و عرصه بین المللی هویت بخشیده بود، افزود: نقش ایشان در گسترش مؤسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان محک بر هیچکس پوشیده نیست.
دکتر شاهقلی بیان کرد: استاد بعد از بازنشستگی از دانشگاه علوم پزشکی ایران، بلافاصله به محک رفتند و بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک با تلاش و همت ایشان و سایر همکارانشان تأسیس شد. در این میان جمعی از شاگردان قدیمی استاد نیز همراه با ایشان به زعم من «کانون پروانه» را در محک بنیان نهادند.
وی در پایان گفت: بعد از سالها که از درگذشت پروفسور پروانه وثوق میگذرد راه ایشان همچنان ادامه دارد. روح استاد شاد و راهشان در مسیر درمان کودکان مبتلا به سرطان سرزمینمان، مستدام باد.
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.