درخواست برای کاهش مصرف برق
شرکت توانیر به دنبال پیش بینی صورت گرفته درباره افزایش دمای هوا، اطلاعیهای را صادر کرد. در اطلاعیه توانیر آمده است که با توجه به پیش بینی افزایش دما در اغلب نقاط کشور و تداوم آن تا پایان هفته جاری، همچنین محدودیت های ایجاد شده در بخش تولید به دلیل تعمیرات واحد نیروگاه بوشهر که […]
شرکت توانیر به دنبال پیش بینی صورت گرفته درباره افزایش دمای هوا، اطلاعیهای را صادر کرد. در اطلاعیه توانیر آمده است که با توجه به پیش بینی افزایش دما در اغلب نقاط کشور و تداوم آن تا پایان هفته جاری، همچنین محدودیت های ایجاد شده در بخش تولید به دلیل تعمیرات واحد نیروگاه بوشهر که تا آخر هفته به طول می انجامد، از عموم هموطنان درخواست می کنیم به منظور کمک به تامین برق و جلوگیری از بروز خاموشی به ویژه در این شرایط، نسبت به کاهش مصرف برق خود در فاصله ساعت های ۱۲تا ۱۸ اقدام کنند.
به این منظور خواهشمند است به نکاتی همچون تنظیم کولرهای گازی روی ۲۵ درجه، استفاده از دور کند کولرهای آبی، استفاده از نور طبیعی روز و خاموش کردن لامپ های اضافی و عدم استفاده از وسایل پرمصرف برقی مانند اتو، بخارشور، لباسشویی، ظرفشویی و… در ساعات گرم روز (۱۲ تا ۱۸) توجه شود.
کارشناسان کم توجهی به مدیریت مصرف را از مهمترین دلایل مشکلات صنعت برق عنوان می کنند. شکست سیاست مدیریت مصرف در ایران نمیتواند خبر مثبتی برای فعالین حوزه انرژی کشور به حساب بیاید اما بررسی دلایل این مسئله باید مدنظر قرار گرفته و آسیبشناسی از این موضوع برای بهبود سیاستها در سالهای پیش رو مد نظر قرار گیرد. بر اساس تجربیات جهانی ثبت شده از اعمال سیاستهای مدیریت مصرف، این رویکرد در قالب ۲ شیوه رویکرد تعرفهگذاری و رویکرد سازوکاری در کشورهای مختلف پیگیری میشود اما بیشتر کشورهایی که سرانه مصرف برق قابل قبولی دارند، از هر ۲ شیوه به صورت همزمان بهره میگیرند.
در همین خصوص باید گفت، رویکرد تعرفهگذاری مدیریت مصرف، ضمن واقعی کردن قیمت برق، میزان هزینه برق در بازههای پر مصرفی را به اندازهای افزایش میدهد تا مصرف بیرویه انرژی برای هیچ خانواری به خصوص در بخش خانگی صرفه اقتصادی نداشته باشد.
از سوی دیگر رویکرد سازوکاری به شیوهای از مدیریت مصرف اطلاق میشود که صرفا قصد کاهش اوج بار را داشته و در قالب قراردادهایی بین دولت و مشترکان زمینه بهبود مصرف را مهیا میکند.
با مطالعه رویکرد مدیریت مصرف پیگیری شده به این مسئله پی میبریم که تنها شیوه سازوکاری مدیریت مصرف در سال های اخیر پیگیری شده و به مسئله تعرفهگذاری صحیح انرژی به این معنا که هزینه مصرف بی رویه برق برای مشترکان پر مصرف اعمال شود، توجهی نشده است.
به عبارت دیگر همه برنامههای مدیریت مصرف وزارت نیرو در قالب قراردادهایی با مشترکان بخش صنعت و کشاورزی است که زمینه جابهجایی میزان مصرف آنها در قالب مشوقهایی را فراهم میآورده و با وجود اینکه بیشتر از ۳۰ درصد مصرف برق کشور در حوزه خانگی انجام شده و مشترکان پر مصرف بخش خانگی نیز ۷ برابر کم مصرفها برق مصرف میکنند، هیچ سیاست تعرفهگذاری برای مدیریت این بخش از برق کشور اعمال نشده است.
البته طرح برق امید، زمینه افزایش ۱۰ درصدی تعرفه برق پر مصرفها پس از ۶ ماه از آغاز اجرای طرح را به وجود آورد اما اختلاف قیمت فروش برق با وجود افزایش ۱۰ درصدی و قیمت تمام شده به حدی است که تاثیری بر مصرف بی رویه مشترکان پر مصرف عمدتا ثروتمند ندارد.
از سوی دیگر اعمال سیاستهای مدیریت مصرف در قالب قراردادهایی با بخش صنعت و کشاورزی به سبب اینکه در دامنه وسیعی از سال هم در فصل تابستان و هم در فصل زمستان اعمال میشد، زمینه نارضایتی گستردهای در مشترکان ایجاد کرده و عملا این توافقهای برای مدیریت مصرف تنها با خواست بخش دولتی ایجاد میشد.
در همین راستا، سیما غفاری، کارشناس انرژی در جمعبندی دلایل شکست سیاست مدیریت مصرف پیاده شده توسط وزارت نیروی تحت مدیریت اردکانیان، مسئله بیتوجهی به تعرفهگذاری صحیح برق و همچنین طولانی شدن بازه قراردادهای مدیریت مصرف با مشترکان کشاورزی و صنعتی را جزء دلایل اصلی بیان کرده بود.
طبیعی است که اعمال سیاستهای مدیریت مصرف میتواند زمینه کاهش سرانه مصرف انرژی به ازای هر نفر در کشور را مهیا کرده و کشور را به سمت اجرای سیاستهای بالادستی در حوزه اصلاح الگوی مصرف سوق دهد اما به نظر میرسد، رویکرد مد نظر وزارت نیرو نتوانسته زمینه مدیریت مصرف پایدار در کشور را فراهم کند.
کارشناسان کم توجهی به مدیریت مصرف را از مهمترین دلایل مشکلات صنعت برق عنوان می کنند. شکست سیاست مدیریت مصرف در ایران نمیتواند خبر مثبتی برای فعالین حوزه انرژی کشور به حساب بیاید اما بررسی دلایل این مسئله باید مدنظر قرار گرفته و آسیبشناسی از این موضوع برای بهبود سیاستها در سالهای پیش رو مد نظر قرار گیرد. بر اساس تجربیات جهانی ثبت شده از اعمال سیاستهای مدیریت مصرف، این رویکرد در قالب ۲ شیوه رویکرد تعرفهگذاری و رویکرد سازوکاری در کشورهای مختلف پیگیری میشود اما بیشتر کشورهایی که سرانه مصرف برق قابل قبولی دارند، از هر ۲ شیوه به صورت همزمان بهره میگیرند.
در همین خصوص باید گفت، رویکرد تعرفهگذاری مدیریت مصرف، ضمن واقعی کردن قیمت برق، میزان هزینه برق در بازههای پر مصرفی را به اندازهای افزایش میدهد تا مصرف بیرویه انرژی برای هیچ خانواری به خصوص در بخش خانگی صرفه اقتصادی نداشته باشد.
از سوی دیگر رویکرد سازوکاری به شیوهای از مدیریت مصرف اطلاق میشود که صرفا قصد کاهش اوج بار را داشته و در قالب قراردادهایی بین دولت و مشترکان زمینه بهبود مصرف را مهیا میکند.
با مطالعه رویکرد مدیریت مصرف پیگیری شده به این مسئله پی میبریم که تنها شیوه سازوکاری مدیریت مصرف در سال های اخیر پیگیری شده و به مسئله تعرفهگذاری صحیح انرژی به این معنا که هزینه مصرف بی رویه برق برای مشترکان پر مصرف اعمال شود، توجهی نشده است.
به عبارت دیگر همه برنامههای مدیریت مصرف وزارت نیرو در قالب قراردادهایی با مشترکان بخش صنعت و کشاورزی است که زمینه جابهجایی میزان مصرف آنها در قالب مشوقهایی را فراهم میآورده و با وجود اینکه بیشتر از ۳۰ درصد مصرف برق کشور در حوزه خانگی انجام شده و مشترکان پر مصرف بخش خانگی نیز ۷ برابر کم مصرفها برق مصرف میکنند، هیچ سیاست تعرفهگذاری برای مدیریت این بخش از برق کشور اعمال نشده است.
البته طرح برق امید، زمینه افزایش ۱۰ درصدی تعرفه برق پر مصرفها پس از ۶ ماه از آغاز اجرای طرح را به وجود آورد اما اختلاف قیمت فروش برق با وجود افزایش ۱۰ درصدی و قیمت تمام شده به حدی است که تاثیری بر مصرف بی رویه مشترکان پر مصرف عمدتا ثروتمند ندارد.
از سوی دیگر اعمال سیاستهای مدیریت مصرف در قالب قراردادهایی با بخش صنعت و کشاورزی به سبب اینکه در دامنه وسیعی از سال هم در فصل تابستان و هم در فصل زمستان اعمال میشد، زمینه نارضایتی گستردهای در مشترکان ایجاد کرده و عملا این توافقهای برای مدیریت مصرف تنها با خواست بخش دولتی ایجاد میشد.
در همین راستا، سیما غفاری، کارشناس انرژی در جمعبندی دلایل شکست سیاست مدیریت مصرف پیاده شده توسط وزارت نیروی تحت مدیریت اردکانیان، مسئله بیتوجهی به تعرفهگذاری صحیح برق و همچنین طولانی شدن بازه قراردادهای مدیریت مصرف با مشترکان کشاورزی و صنعتی را جزء دلایل اصلی بیان کرده بود.
طبیعی است که اعمال سیاستهای مدیریت مصرف میتواند زمینه کاهش سرانه مصرف انرژی به ازای هر نفر در کشور را مهیا کرده و کشور را به سمت اجرای سیاستهای بالادستی در حوزه اصلاح الگوی مصرف سوق دهد اما به نظر میرسد، رویکرد مد نظر وزارت نیرو نتوانسته زمینه مدیریت مصرف پایدار در کشور را فراهم کند.
برچسب های :
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.