فرونشست و خشکسالی ایران را میبلعد
بمب ساعتی تنش آبی
ایران، سرزمینی که روزگاری با قناتها و رودها جان میگرفت و کشاورزیاش زبانزد بود، اکنون درگیر بحرانی بیسابقه و پیچیده است. بحران ترکیبی فرونشست زمین و تنش شدید آبی، هشدارها را به واقعیت تبدیل کرده و زیرساختهای کشور را در معرض نابودی قرار داده است. اکنون دیگر مسئله هشدار دادن نیست؛ زمان اقدام فرا رسیده […]
ایران، سرزمینی که روزگاری با قناتها و رودها جان میگرفت و کشاورزیاش زبانزد بود، اکنون درگیر بحرانی بیسابقه و پیچیده است. بحران ترکیبی فرونشست زمین و تنش شدید آبی، هشدارها را به واقعیت تبدیل کرده و زیرساختهای کشور را در معرض نابودی قرار داده است. اکنون دیگر مسئله هشدار دادن نیست؛ زمان اقدام فرا رسیده است.
کشور در کشاکش یک فروپاشی آرام
به گزارش اقتصاد ملی ففرونشست زمین در ایران دیگر یک واژه علمی یا یک اخطار کارشناسی نیست؛ اکنون به واقعیتی تلخ و جاری در جغرافیای سرزمینمان تبدیل شده است. دههها مدیریت نادرست منابع آبی، برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی و افزایش فشار جمعیتی، منجر به شکلگیری بحرانی شده که حالا پیامدهای آن نه فقط در لایههای زمین، بلکه در ساختارهای شهرها، روستاها، جادهها و حتی زندگی مردم هویدا شده است.
آمارهایی که نگرانکنندهاند، نه شگفتانگیز
طبق گزارشهای رسمی، نرخ فرونشست در برخی از دشتهای ایران تا ۲۷ سانتیمتر در سال رسیده، رقمی که چندین برابر حد بحرانی جهانی است. برای مقایسه، در کشورهای توسعهیافته، نرخ بیش از ۴ سانتیمتر در سال بهعنوان آستانه بحران در نظر گرفته میشود. اکنون دشت سیرجان با نرخ سالانه ۲۷ سانتیمتر، مشهد با ۲۵، مهیار جنوبی در اصفهان با ۸.۲ و دشت سمنان با ۵ تا ۱۰ سانتیمتر، تنها بخشی از نقاط بحرانزده کشور هستند.در شمال غرب کشور، بخشهایی از آذربایجان شرقی نیز درگیر فرونشست شدهاند. مسیرهای حیاتی مانند اتوبان تبریز ـ صوفیان و راهآهن تبریز ـ بندر شرفخانه، زیر سایه تهدید قرار گرفتهاند. جنوب تهران نیز از اواسط دهه ۷۰ درگیر فرونشست شده و این موضوع تأثیر مستقیمی بر ایمنی شهر و ساختمانهای آن دارد.
زیرساختهایی در حال فروپاشی
فرونشست فقط یک تغییر فیزیکی در پوسته زمین نیست؛ این پدیده میتواند تأثیرات ویرانگری بر زیرساختهای حیاتی کشور بگذارد. از شکستن لولههای فاضلاب و گاز گرفته تا آسیب به پلها، جادهها، خطوط انتقال انرژی و حتی تخریب فرودگاهها و پالایشگاهها. تابآوری ساختمانها نیز به شدت کاهش یافته و خطرپذیری در برابر زلزلهها افزایش یافته است.
فرونشست و پیامدهای اجتماعی آن
فرونشست، تنها یک بحران فیزیکی نیست، بلکه بار اجتماعی سنگینی نیز دارد. مهاجرتهای اجباری، گسترش حاشیهنشینی، از بین رفتن زمینهای کشاورزی و افزایش فقر از جمله پیامدهایی هستند که میتوانند به نارضایتی اجتماعی و حتی ناامنی منجر شوند. فرونشست، نهفقط زمین، بلکه ریشههای اقتصادی و اجتماعی مناطق را نیز میبلعد.
وضعیت وخیم منابع آبی کشور
در کنار بحران فرونشست، تنش آبی گستردهای نیز کشور را دربرگرفته است. محمد جوانبخت، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا، اعلام کرده که سال آبی جاری از سختترین سالها برای ایران است. ۲۲ استان با تنش آبی درگیرند و بیش از ۱۰۰ شهر بهطور مستقیم در معرض بحران کمآبی هستند.
کشت ممنوع، سفره خالی
در برخی مناطق مانند خوزستان، کشت برنج ممنوع اعلام شده است و محدودیتهای گستردهای در کشت بهاره و دوم اعمال شدهاند. با آغاز پیک مصرف تابستان، پیشبینی میشود بحران به اوج برسد. در صورت تأمین نشدن اعتبارات لازم، احتمالاً در تابستان با کمآبی در بخش شرب نیز مواجه خواهیم شد.
زنجیرهای از بحرانها
تنش آبی و فرونشست، در حقیقت دو سر یک زنجیرهاند. کاهش بارش منجر به افزایش وابستگی به آبهای زیرزمینی میشود. این وابستگی، برداشت بیشتر از سفرههای زیرزمینی را بهدنبال دارد که در نهایت به افت سطح آب و فرونشست میانجامد. این چرخه معیوب، زیرساختها را نابود کرده و چالشهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی را تشدید میکند.
طرح تعادلبخشی و ضرورت انسداد چاههای غیرمجاز
وزارت نیرو در تلاش است با اجرای طرح «احیا و تعادلبخشی آبخوانها» برداشت آب زیرزمینی را تا ۱۵ میلیارد مترمکعب کاهش دهد. نیمی از این کاهش از طریق انسداد چاههای غیرمجاز و نیم دیگر از طریق مدیریت هوشمند چاههای مجاز با استفاده از کنتورهای هوشمند باید محقق شود.
پروژههای معطل مانده در انتظار بودجه
یکی دیگر از پروژههای اساسی، طرح پهنهبندی مخاطرات فرونشست در ۶۰۹ محدوده مطالعاتی است که با همکاری سازمان زمینشناسی طراحی شده اما بهدلیل کمبود بودجه، اجرای آن آغاز نشده است. از سوی دیگر، وزارت نیرو از مجلس درخواست کمک مالی کرده تا بتواند طرحهای اضطراری را به مرحله اجرا درآورد.
اعتماد عمومی در معرض تهدید
در کنار پیامدهای فیزیکی، بیتوجهی به این بحرانهای دوگانه، به تضعیف اعتماد عمومی نسبت به توان مدیریتی کشور میانجامد. وقتی مردم شاهد خشک شدن قنوات، ترک خوردن خانهها، و ممنوعیتهای گسترده کشاورزی هستند، اما هیچ تغییر ملموسی در سیاستگذاریها نمیبینند، دچار یأس و ناامیدی میشوند.
لزوم عزم بینبخشی و مدیریت علمی
این بحران تنها با راهحلهای فنی قابل حل نیست. مقابله مؤثر نیازمند یک رویکرد جامع، همافزایی بینبخشی و تصمیمات دشوار اما ضروری در سطح ملی است. نیاز به اصلاح الگوی مصرف، توسعه زیرساختهای آبرسانی پایدار، توقف کشاورزی آببر در مناطق خشک و ارتقاء آگاهی عمومی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
آخرین فرصت، پیش از فروپاشی نهایی
امروز دیگر زمان هشدار دادن نیست؛ ایران در نقطهای ایستاده که اگر اقدامی نکند، فردا جایی برای ایستادن نخواهد داشت. زمین، این میراث بیجان، اکنون زبان باز کرده و هشدار میدهد. آسمان هم پاسخگوی عطش این سرزمین نیست. مدیریت بحران باید فراتر از وعدهها و بودجهها باشد؛ به یک نهضت ملی بدل شود. این فاجعه اگرچه آرام و بیصدا در جریان است، اما فرجامی سهمگین خواهد داشت؛ مگر آنکه امروز، در همین لحظه، گامی جدی برداشته شود.
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
