تحریمها، سیاستهای ارزی و تعهدات زیستمحیطی؛
سه گانه مرگبار برای فولاد
صنعت فولاد ایران، یکی از مهمترین بخشهای صادرات غیرنفتی کشور، این روزها در میانه دو میدان سخت قرار گرفته است؛ از یکسو سیاستهای داخلی مانند ارز چندنرخی و الزام عرضه در بورس کالا، و از سوی دیگر، فشارهای بینالمللی و تهدید بازگشت تحریمها (اسنپبک). فعالان فولادی میگویند این ترکیب خطرناک میتواند صادرات را به نقطه […]
صنعت فولاد ایران، یکی از مهمترین بخشهای صادرات غیرنفتی کشور، این روزها در میانه دو میدان سخت قرار گرفته است؛ از یکسو سیاستهای داخلی مانند ارز چندنرخی و الزام عرضه در بورس کالا، و از سوی دیگر، فشارهای بینالمللی و تهدید بازگشت تحریمها (اسنپبک). فعالان فولادی میگویند این ترکیب خطرناک میتواند صادرات را به نقطه انجماد برساند و بازارهای بینالمللی ایران را برای همیشه از بین ببرد؛ در حالیکه جهان به سرعت به سمت «فولاد سبز» در حال حرکت است، ایران هنوز درگیر موانع سیاستی خودساخته است.
به گزارش اقتصاد ملی ، صنعت فولاد برای ایران تنها یک بخش تولیدی نیست؛ بلکه یکی از پایههای رشد صنعتی، اشتغال منطقهای و ارزآوری غیرنفتی به شمار میرود. در سالهای اخیر، صادرات فولاد سهمی چشمگیر در تراز تجاری کشور داشته و بهعنوان «صنعت استراتژیک ملی» شناخته میشود.با این حال، مسیر رشد آن در ماههای گذشته با چالشهایی مواجه شده که هم از بیرون (تحریم و فشارهای بینالمللی) و هم از درون (سیاستهای اقتصادی ناپایدار و تصمیمات ارزی) سرچشمه میگیرد.در حالیکه کشورهای رقیب مانند ترکیه، هند و چین با سرمایهگذاری در فناوریهای کمکربن و انرژی تجدیدپذیر در حال کسب جایگاه برتر در صادرات فولاد سبز هستند، فعالان ایرانی میگویند فولاد کشور «زیر بار سیاست» در حال خم شدن است.
تحریم و سایه «اسنپبک» بر بازارهای صادراتی
با گسترش تنشهای منطقهای و توقف مذاکرات برجام، احتمال فعال شدن مکانیسم «اسنپبک» یا همان بازگشت خودکار تحریمها، به نگرانی جدی در میان صادرکنندگان فولاد تبدیل شده است.«اسنپبک» در ادبیات سیاسی به معنای بازگشت سریع تحریمهای بینالمللی علیه ایران در صورت تشخیص نقض تعهدات است. این موضوع، اگرچه هنوز اجرایی نشده، اما تأثیر روانی قابل توجهی بر بازارهای صادراتی گذاشته است.
یکی از مدیران شرکتهای بزرگ فولادی در گفتوگو با ما میگوید:«خریداران بینالمللی وقتی سایه تحریم را بالای سر ایران میبینند، در قراردادهای بلندمدت محتاط میشوند. بسیاری از مشتریان آسیایی ما از ترس جریمههای ثانویه، مسیر خرید را به کشورهای واسط یا رقبا تغییر دادهاند. همین باعث شده هزینه صادرات فولاد ایرانی تا ۲۰ درصد بیشتر از رقبا شود.»او تأکید میکند که این وضعیت فقط به خاطر تحریم نیست، بلکه نبود سیاست حمایتی داخلی و نبود ثبات ارزی نیز به شدت شرایط را بدتر کرده است.
سیاستهای ارزی؛ «چند نرخ برای یک صنعت»
فعالان صنعت فولاد معتقدند بزرگترین مانع صادرات، نه تحریمهای خارجی، بلکه سیاستهای داخلی است. نظام چندنرخی ارز که سالهاست گریبان اقتصاد ایران را گرفته، اکنون به پاشنه آشیل صادرات فولاد تبدیل شده است.صادرکنندگان موظفاند ارز حاصل از صادرات را با نرخهای دستوری در سامانه نیما عرضه کنند؛ نرخی که معمولاً فاصله زیادی با قیمت بازار آزاد دارد.در نتیجه، صادرات برای بسیاری از تولیدکنندگان نه تنها سودآور نیست، بلکه گاه زیانده میشود.یکی از اعضای انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در این باره میگوید:«وقتی ما فولاد را با هزینهای که بر مبنای ارز آزاد محاسبه میشود تولید میکنیم، اما مجبوریم ارز حاصل از صادرات را با نرخ نیمایی بازگردانیم، عملاً انگیزه صادرات از بین میرود. این در حالی است که ترکیه و امارات با سیاستهای مشوق ارزی در حال تصاحب بازارهای سنتی ما در جنوب شرق آسیا هستند.»
الزام عرضه در بورس کالا؛ زنجیرهای از نارضایتی
قانون الزام عرضه محصولات فولادی در بورس کالا، یکی دیگر از سیاستهایی است که به گفته کارشناسان، صادرات را در تنگنا قرار داده است. این الزام بهظاهر برای شفافیت قیمتها طراحی شده، اما در عمل دست صادرکنندگان را بسته است.فولادسازان مجبورند بخش قابلتوجهی از تولید خود را ابتدا در بازار داخلی عرضه کنند تا نیاز داخل تأمین شود؛ اما این سیاست در شرایطی اجرا میشود که بازار داخل توان جذب این حجم از محصول را ندارد. نتیجه آن، کاهش نقدینگی تولیدکننده و تأخیر در صادرات است.یکی از تحلیلگران بازار فولاد در اینباره توضیح میدهد:«وقتی دولت بهصورت دستوری از عرضه داخلی حمایت میکند، در واقع به بازار جهانی پشت کرده است. در صنعت فولاد باید مازاد تولید صادر شود تا چرخه مالی حفظ گردد. اگر صادرات محدود شود، کارخانهها با انباشت محصول و کاهش نقدینگی روبهرو خواهند شد.»
رقابت جهانی با فولاد سبز؛ فرصت یا تهدید؟
در حالیکه ایران هنوز با چالشهای سنتی سیاست و تحریم دستوپنجه نرم میکند، جهان بهسرعت در حال تغییر است. اتحادیه اروپا و بسیاری از اقتصادهای بزرگ بهدنبال کاهش ردپای کربن در صنایع سنگین هستند. فولاد، بهعنوان یکی از بزرگترین منابع انتشار گازهای گلخانهای، در اولویت اصلاح قرار گرفته است.کشورهایی مانند سوئد و آلمان تا سال ۲۰۳۰ قصد دارند بخش بزرگی از تولید فولاد خود را با استفاده از هیدروژن سبز جایگزین کنند. در این میان، کشورهای خاورمیانه نیز به سرعت در حال سرمایهگذاری در فناوریهای جدید هستند.اما ایران، با وجود برخورداری از منابع عظیم انرژی تجدیدپذیر و ذخایر گازی، هنوز برنامهای عملی برای گذار به تولید فولاد سبز ندارد. «اگر امروز وارد این رقابت نشویم، فردا نهتنها صادراتمان از بازار جهانی حذف میشود، بلکه حتی ممکن است محصولاتمان بهدلیل عدم تطابق زیستمحیطی اجازه ورود به کشورهای مقصد را نداشته باشند.» این هشدار صریح یکی از مدیران فنی یک شرکت بزرگ فولادی است.
کمبود زیرساخت و انرژی؛ چالشی درونزا
از سوی دیگر، مشکل تأمین انرژی نیز به یکی از گلوگاههای اصلی تولید فولاد در کشور تبدیل شده است. با فرارسیدن فصل سرد، محدودیت گاز صنایع فولادی بار دیگر آغاز میشود. در زمستان سال گذشته، بسیاری از کارخانهها مجبور به کاهش ظرفیت تولید شدند.«ما در حالی از صادرات صحبت میکنیم که هنوز در تأمین سوخت و برق پایدار برای خطوط تولید مشکل داریم.»یکی از مدیران واحدهای تولیدی در اصفهان با این جمله وضعیت را چنین توصیف میکند و ادامه میدهد:«وقتی سهمیه گاز قطع میشود، تولید متوقف میشود و سفارشهای صادراتی از بین میرود. کشورهای خریدار به این بیثباتی واکنش نشان میدهند و دیگر برای خرید فولاد ایرانی برنامهریزی نمیکنند.»به گفته کارشناسان، وابستگی شدید صنعت فولاد به گاز طبیعی، بدون برنامه مشخص برای بهینهسازی مصرف یا استفاده از انرژیهای جایگزین، آینده این صنعت را در معرض خطر قرار میدهد.
نقد سیاست صنعتی؛ فولاد قربانی سیاستهای بخشی
تحلیلگران اقتصادی معتقدند مشکل اصلی صنعت فولاد در ایران، نبود سیاست صنعتی یکپارچه است. هر بخش از دولت تصمیمی جداگانه میگیرد؛ وزارت صمت درگیر مدیریت عرضه، بانک مرکزی درگیر بازگشت ارز، وزارت نیرو با محدودیت انرژی و سازمان محیطزیست با فشارهای بینالمللی.در این میان، هیچ نهادی به صورت جامع به رقابتپذیری جهانی فولاد نمیپردازد.یک اقتصاددان حوزه صنعت میگوید:«در ایران سیاستگذار به جای طراحی نقشه راه صنعتی، به تصمیمهای روزمره بسنده کرده است. مثلاً الزام عرضه در بورس کالا یک تصمیم مقطعی است که پیامد بلندمدت ندارد. در مقابل، ترکیه با تدوین نقشه راه ۱۰ ساله، امروز به صادرکننده بزرگ فولاد در منطقه تبدیل شده است.»
راه برونرفت؛ از اصلاح سیاست تا دیپلماسی صنعتی
کارشناسان برای عبور از این تنگنا مجموعهای از راهکارها را پیشنهاد میکنند که مهمترین آنها عبارتاند از:تکنرخی شدن ارز و حذف رانت ارزی تا صادرات فولاد بهصورت واقعی سودآور شود.حذف الزام عرضه دستوری در بورس کالا و واگذاری تنظیم بازار به مکانیسم عرضه و تقاضا.ایجاد صندوق حمایت از گذار سبز صنایع فولادی برای سرمایهگذاری در فناوریهای کمکربن.تدوین دیپلماسی صنعتی منطقهای بهمنظور همکاری با کشورهای همسایه در تأمین انرژی و بازار مشترک.تثبیت سیاست انرژی و تأمین پایدار گاز و برق صنایع مادر.به گفته کارشناسان، اجرای این راهکارها نه تنها صادرات فولاد را نجات میدهد، بلکه میتواند به جذب سرمایه خارجی در حوزه انرژیهای نو و فناوریهای پاک کمک کند.
آیندهای که به سیاست گره خورده است
صنعت فولاد ایران، روزگاری نماد خودکفایی صنعتی و افتخار صادرات غیرنفتی کشور بود. اما امروز در میان تلاطم سیاستهای داخلی و فشارهای بینالمللی، به نقطه حساسی رسیده است.تحریمها و تهدید اسنپبک از بیرون، و سیاستهای ارزی و الزامهای اداری از درون، هر دو مسیر تنفس این صنعت را تنگ کردهاند.در چنین شرایطی، هر تصمیم اقتصادی ناپخته، میتواند یک بازار صادراتی دیگر را از دسترس ایران خارج کند.کارشناسان میگویند اگر سیاستگذار به جای کنترل، به حمایت هوشمندانه روی آورد و مسیر تولید و صادرات را از موانع اداری و ارزی آزاد کند، هنوز فرصت برای بازسازی موقعیت ایران در بازار فولاد جهان وجود دارد.اما اگر تصمیمها همچنان درگیر نگاههای کوتاهمدت و سیاسی باقی بمانند، باید پذیرفت که فولاد ایران ـ این صنعت مادر ـ در آیندهای نهچندان دور، به صنعتی بیمار و منزوی بدل خواهد شد.
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
