دزفول، نماد مقاومت
در میان همه ملتها و سرزمینها، «نمادهایی» وجود دارد که گواه فرهنگ، تمدن، باورها و نگرههای آنهاست. ماه، خورشید، ستاره، عقاب، شیر، زیتون و رنگهایی چون سبز، سیاه، سفید، قرمز، آبی و زرد همه و همه، مفاهیم و پیامهایی دارند که گاه از همان کودکی و در کتابهای درسی به فرزندان آن سرزمین آموزش داده […]
در میان همه ملتها و سرزمینها، «نمادهایی» وجود دارد که گواه فرهنگ، تمدن، باورها و نگرههای آنهاست. ماه، خورشید، ستاره، عقاب، شیر، زیتون و رنگهایی چون سبز، سیاه، سفید، قرمز، آبی و زرد همه و همه، مفاهیم و پیامهایی دارند که گاه از همان کودکی و در کتابهای درسی به فرزندان آن سرزمین آموزش داده میشوند.
در پرچم مقدس جمهوری اسلامی، جز لاله که هم شهید را تداعی میکند و هم لاالهالاالله را، آنچه در میانه این لاله آمده است، نماد استواری، ایستادگی و پایداری است که در گرهخوردگی با ۲۲ اللهاکبر، پیروزی و رهایی و استقلال و آزادگی ملتی را فریاد میکشد که نستوه و بشکوه، رویاروی بیداد ایستاد و عزت و سرفرازی خود را رقم زد. همین مفهوم با سه رنگ سبز و سپید و قرمز، پیوند مییابد که هر سه رنگ نیز از پایداری و ایستادگی نشان دارند؛ سبز، نماد رویش و آبادانی و خرمی است و کدام گیاه و درخت است که برای رویش خاک را نشکافد و به شوق رؤیت خورشید و رسیدن به نور، تاریکی خاک را ترک نگوید؟ «سبز»، نماد استقامت درختان رو در روی بادها و طوفانها و تازیانه تندرهاست و معلوم است ملتی میتواند بماند و بپاید که در هجوم حادثهها و دشواریها، چونان درختان راست قامت بماند و سختیها را تاب آورد.
رنگ سفید که نشانه صلح و ثبات و آرامش و سازندگی است نیز بینشان از پایداری و ایستادگی نیست، آرامشآفرینی به مدد ایستادگی در مقابل هر آن چیزی است که صلح و ثبات را تهدید میکند، زدودن بازدارندههایی است که در مسیر آرامش و ثبات جامعه ایستادهاند و همین جز با صبر و شکیب و پایداری و ایستادگی ممکن نیست.
رنگ قرمز، نماد ایثار، جانفشانی، شهادتطلبی و به تعبیر قرآن، «آزمونپذیری» در قلمرو «خوف» و «جوع» و نقص اموال و انفس و ثمرات است. پاسداشت عزت و آزادی و استقلال و ارزشهای دینی و ملی به بهای هستیبخشی و جانافشانی است.
این نمادهای سهگانه سبز و سپید و سرخ که مظهر و نماد پایداری و مقاومتاند در هشت سال دفاع مقدس در آیینه ایران اسلامی، زیباترین و درخشانترین نمود و جلوه را یافتند. جامعه ایران سبزتر از سبز، رویش و سرزندگی و نشاط را علیرغم همه تلخیها و دشواریها به نمایش گذاشت؛ همدلی و غمخواری، یکپارچگی و صمیمیت بهارانه، راستقامتی و استواری، شکوه جنگلهای سبز شمال را تداعی میکرد و سپیدای صفا و صداقت جامعه، قلههای سپید و سرافراز دماوند و الوند و سهند و سبلان را فرایاد میآورد و گلگونه چهره و ارغوان قامت رزمندگان و جانبازان و شهیدان، سرخ فامی گلهای قمصر و شقایقهای دشتهای وطن را.
در این میان دزفول، نامی آشناتر بود. شهری که سبزی را از سبزقبا و درختان هماره سبز سدر، و سپیدی و روشنی را از زلال رودخانه «دز» و سرخی را از گستره دشتهای شقایق جنوب و شمال خویش یافته بود.
دزفول، نماد استقامت و پایداری مردمی است که در باران مداوم و متواتر موشکهایی که گودالهایی به شعاع پانصد متر میآفرید و از بدنها گاه جز «پودری پراکنده» یا «خاکستری افشانده» چیزی بر جای نمینهاد و توپها و بمبهایی که بیامان میبارید، خم به ابرو و اخم به چهره نیاورد و عاشقانه و خالصانه هرچه داشت در طبق اخلاص نهاد و به پیشگاه اسلام و ایران تقدیم کرد.
دزفول، نماد ایستادگی و نشکستن بود، شهر شکیب و صبوری، آنسان که هرکس به دزفول میآمد، به ویژه رزمندگانی که از این شهر میگذشتند، میگفتند به دزفول میآییم تا روحیه بگیریم، به دزفول میآییم تا صبر و ثبات بیاموزیم. شهری که مسئولینی که قدم بدانجا میگذاشتند با بهت و شگفتی میدیدند که اندکی پس از ویرانی خانهها، بازسازی صورت میگیرد و درست همزمان و به موازات تشییع شهیدان، بدرقه رزمندگان رخ میدهد.
مردم به مسئولین میگفتند: «اگر به دیدار امام رفتید نگویید دزفول چهقدر شهید داده است، بگویید دزفول هنوز شهیدان فراوان برای هدیه دادن دارد. از شهیدان نگویید تا امام آزرده و ناراحت نشود.»
دزفول بیش از ۲۷۰۰ شهید در طول جنگ و پس از آن به خود دید. مجموعهای از توپها و موشکها و گلولههای شلیک شده به این شهر، برای کشیدن کمربندی به دور شهر کافی بود و اگر در تهران از بدایت خیابان ولیعصر تا نهایت آن یعنی حدود ۲۴ کیلومتر، گلولهها و موشکهای شلیک شده چیده میشد، چند متری نیز افزونتر میشد یا اضافه میآمد!
دزفول به پاس همین پایداری و پاکبازی و جاننثاریها در چهارم خرداد سال ۱۳۶۶، نماد مقاومت و پایداری ایران شناخته و شناسانده شد و این روز در تقویم رسمی کشور ثبت و نشانمند شد.
دزفول تنها الگو و اسوه صبوری برای ایران اسلامی نیست که باید چراغی فرا راه همه ملتهایی قرار گیرد که امروزه در مسیر مبارزه و ایستادگی گام برمیدارند.
دزفول، تاریخ و جغرافیا و فرهنگ پایداری ملت ایران است. سرفراز شهری که به پاس این مقاومت و شکیب هماره باید قدرشناخته و ستوده و چونان شعری ناب نموده و سروده شود.
محمدرضا سنگری
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.