دولت سیزدهم و۱۰ چالش اقتصادی
دولت بعدی کشور را در شرایطی تحویل می گیرد که با بحران کمبود منابع انرژی و مالی، تورم و بیکاری رو به روست. حل این ابرچالشها در گرو ارائه راهکار برای درمان و نیازمند یک تیم هماهنگ و کارآمد است. کمبود منابع انرژی از جمله آب، برق و گاز از چالشهای مهم اقتصاد کشورمان است […]
کمبود گاز
طبق سند «تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق ۱۴۲۰»، تراز گاز کشور از امسال منفی خواهد شد، بدین معنا که میزان مصرف گاز از تولید پیشی خواهد گرفت. در نتیجه به احتمال زیاد در سال جاری و سالهای آینده همانند سال ۹۹ شاهد پدیدههایی نظیر قطعی گاز یا قطعی برق ناشی از کمبود گاز نیروگاهها خواهیم بود. براساس سند مذکور، منفی بودن تراز گاز تا سال ۱۴۱۰ ادامه می یابد تا اینکه در این سال همزمان با تکمیل پروژههای توسعه میادین گازی جدید و افزایش تولید گاز، تراز گاز کشور دوباره مثبت خواهد شد. طبق پیش بینی شورای عالی انرژی، برای افزایش تولید گاز از میادین جدید به سرمایهای معادل ۵۰ میلیارد دلار نیاز است.
تامین برق
درباره برق هم وضعیت مشابهی حاکم است. در دولت روحانی، افزایش ظرفیت نصب شده نیروگاهی و بخصوص سیاستهای مدیریت مصرف برق در دستور کار وزارت نیرو قرار داشت اما این سیاست ها در یکی، دو سال اخیر که بحران برق با مسئله کم آبی تلفیق شده است، کارآیی کافی ندارد و نمی تواند مانع از قطعی برق بخصوص در فصول گرم تابستان شود. به علاوه، تلفیق بحران برق با بحران گاز در فصول سرد زمستان موجب شده است که حتی در این فصول هم شاهد قطعی برق
باشیم.
کم آبی
سومین چالش اقتصادی دولت بعدی بحران آب است. به باور کارشناسان طی هشت سال گذشته اقدام موثری برای حل کردن مشکلات ساختاری بخش آب کشور که منجر به افزایش بهره وری آب شود صورت نگرفته است و صرفا تلاش شد با اجرای پروژه های پرهزینه انتقال آب از دریا به مناطق مختلف کشور، این مشکل به صورت فیزیکی حل شود.
کمبود مسکن
کمبود مسکن نیز چهارمین چالش ها اقتصادی دولت آینده خواهد بود. به باور کارشناسان دولت یازدهم و دوازدهم کارنامه قدرتمندی در زمینه تولید مسکن نداشته است. در نتیجه عملکرد نامناسب در حوزه مسکن و برهم خوردن عرضه و تقاضا در این بخش شاهد افزایش ۶ تا برابری قیمت مسکن در کشور بودیم. این مساله منجر به افزایش قیمت اجاره بها و در نهایت ضعیف تر شدن اقشار آسیب پذیر شد.
تورم دو رقمی
تورم از چالش های اقتصادی کشور طی چهار دهه گذشته بوده است، اما با تشدید مشکلات اقتصادی از جمله کسری مستمر بودجه و استقراض از بانک مرکزی و نوسانات شدید نرخ ارز این معظل به ابرچالش اقتصاد کشور تبدیل شده است. نرخ تورم از اوایل سال ۹۷ و همزمان با ایجاد بحران ارزی و همچنین خروج آمریکا از برجام، به شدت افزایش یافت به گونهای که «متوسط» نرخ تورم در دهه ۹۰ حدود ۲۵ درصد بوده است که بالاترین میانگین تورم در هشتاد سال اخیر محسوب می شود. به عبارت دیگر، متوسط نرخ تورم در دهه ۹۰ حتی از دهه ۶۰ که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود و زیر فشار حداکثری دشمنان انقلاب قرار داشت، بیشتر بوده است. کارشناسان اعتقاد دارند که مهمترین دلیل ایجاد تورم، رشد فزاینده نقدینگی است و این موضوع هم ریشه در کسری بودجه و بخصوص ناترازی و عملکرد نامطلوب نظام بانکی دارد. یکی از مهمترین دلایل کسری بودجه چشمگیر دولت، پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی در سال های اخیر بوده است. همچنین اخیرا بانک مرکزی اعلام کرد که میزان رشد نقدینگی در سال ۹۹، ۴۰.۶ درصد بوده است که بیشترین رشد نقدینگی در شصت سال اخیر محسوب می شود. افزایش ۴۰.۶ درصدی حجم نقدینگی در سال ۹۹ موجب شد که این متغیر با ۱۰۰۳ هزار میلیارد تومان افزایش به ۳ هزار و ۴۷۵ هزار میلیارد تومان برسد. میزان رشد نقدینگی در طول سال ۹۹ معادل کل نقدینگی ایجاد شده از ابتدای تاریخ انتشار و خلق پول در ایران تا پایان سال ۹۴ بوده است.
کاهش نرخ سرمایه گذاری و رشد اقتصادی
نرخ پایین سرمایه گذاری و رشد اقتصادی ششمین چالش رییس دولت بعدی است. براساس آمارهای رسمی، «متوسط» سرمایه گذاری در دهه ۹۰، منفی ۵ درصد بوده است که کمترین رشد سرمایه گذاری در شصت سال اخیر محسوب می شود. علاوه بر نقش تحریم ها در این امر شرطی شدن اقتصاد به لغو تحریم ها نیز خسارت های زیادی را به کشور تحمیل کرد. طبق اعلام منابع رسمی، «متوسط» رشد اقتصادی در دهه ۹۰ براساس آمارهای رسمی، تقریبا صفر درصد بوده است که کمترین رشد اقتصادی در شصت سال اخیر محسوب می شود. در کنار تحریم، کم توجهی به بخش تولید مسکن که نقش موثری در رشد اقتصادی خواهد داشت نیز موجب کاهش رشد اقتصادی شد.
کمبود منابع مالی و کسری بودجه
هفتمین و هشتمین چالش رییس جمهور بعدی کسری بودجه و بدهی دولت و بحران صندوق های بازنشستگی است. ریشه این مساله در کم توجهی به درآمدهای مالیاتی ، کم توجهی به اصلاح ساختار بودجه، همسان سازی حقوق بازنشستگان از محلی غیرپایدار و طرح تحول سلامت بود. در خصوص بدهی های دولتی نیز بار سنگینی از این محل به دولت سیزدهم تحمیل می شود. براساس اظهارات محمد حسینی، مشاور رئیس دیوان محاسبات کل کشور در دی ماه ۹۹، بدهی دولت یازدهم و دوازدهم به صندوق توسعه ملی بالغ بر ۳۵.۲ میلیارد دلار است که باید توسط دولت آتی تسویه شود.
بیکاری
نهمین چالش اقتصادی پیش روی دولت سیزدهم بحران بیکاری در کشور است. براساس آمارهای مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۹۲ نرخ مشارکت اقتصادی (برای جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر) ۳۷.۶ درصد بوده و جمعیت شاغلان بیش از ۲۱ میلیون و ۳۳۷ هزار نفر بوده و همچنین نرخ بیکاری ۱۰.۴ درصد و تعداد بیکاران بیش از ۲ میلیون و ۴۸۸ هزار نفر بوده است. براساس آمارهای همین مرکز آماری، در سال ۱۳۹۹ نرخ مشارکت اقتصادی (برای جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر) ۴۱.۳ درصد بوده و جمعیت شاغلان بیش از ۲۳ میلیون و ۲۶۳ هزار نفر بوده و همچنین نرخ بیکاری ۹.۶ درصد و تعداد بیکاران بیش از ۲ میلیون و ۴۷۴ هزار نفر بوده است. بر اساس اعلام منابع رسمی، طی هشت سال گذشته تعداد خالص اشتغال ایجاد شده مجموعا حدود ۱ میلیون و ۹۲۵ هزار نفر بوده یعنی سالانه حدود ۲۷۵ هزار نفر، شغل ایجاد شده است.
کاهش قدرت خرید
کاهش قدرت خرید مردم نیز دهمین چالش دولت بعدی است. درآمد سرانه کشور متناسب با قیمت ثابت از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، حدود یک سوم کاهش یافته است یعنی قدرت خرید هر خانوار ایرانی حدود یک سوم (معادل ۲.۵ میلیون تومان) کمتر شده است. راه حل عبور از شرایط فعلی ارائه راهکارهای دقیق و قابل اجرا با تیمی منسجم از سوی دولت آینده است که بتواند اصلاحات ساختاری و بلند مدت را اجرایی و منافع بلند مدت مردم را در نظر گیرد.
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.