عضو سابق کمیسیون صنعت مجلس در گفتگو با اقتصاد ملی نسبت به کاهش سرمایه گذاری ها و حذف ایران از مناسبات اقتصادی جهانی هشدار داد
سبقت استهلاک از سرمایه گذاری
یکی از عمدهترین دلایل عدم رشد اقتصادی در دهه ۹۰ کاهش رشد سرمایهگذاری بوده است. برای رشد انباشت سرمایه کشور باید میزانتشکیل سرمایه از استهلاک سرمایه بیشتر باشد اما در سالهای اخیرمیزان استهلاک از تشکیل سرمایه سبقت گرفته به طوری که بیش از ۹۳درصد سرمایهگذاری انجامشده از سال ۹۵ تا ۱۴۰۰ تنها به پوشش استهلاک […]
یکی از عمدهترین دلایل عدم رشد اقتصادی در دهه ۹۰ کاهش رشد سرمایهگذاری بوده است. برای رشد انباشت سرمایه کشور باید میزانتشکیل سرمایه از استهلاک سرمایه بیشتر باشد اما در سالهای اخیرمیزان استهلاک از تشکیل سرمایه سبقت گرفته به طوری که بیش از ۹۳درصد سرمایهگذاری انجامشده از سال ۹۵ تا ۱۴۰۰ تنها به پوشش استهلاک موجودی سرمایه کشور اختصاص پیدا کرده و منجر به تشکیل سرمایه نشده است. در نتیجه تداوم روند منفی تشکیل سرمایه، موجودی سرمایه اقتصاد نیز کاهش یافته است. این وضعیت اگرچه بر اساس آمارها از سال ۱۴۰۱ اندکی بهبود پیدا کرده اما صنایع کشور به دلیل انباشت تقاضا، همچنان نسبت به سرمایه گذاری عطش دارند. دراین خصوص «اقتصاد ملی» با سعیدباستانی، عضو سابق کمیسیون صنعت مجلس گفتگویی داشته است. او عدم سرمایه گذاری در حوزه های زیرساختی و همچنین حذف ایران از اقتصاد جهانی را دو زنگ خطر مهم برای سیاستگذاران می داند و نسبت به کاهش تاب آوری اقتصاد و مردم و ضرورت تغییر ریل در حوزه های اقتصاد سیاسیهشدار می دهد.
تامین انرژی به یکی از چالش های صنایع کشور تبدیل شده است. برخی کارشناسان معتقدند در صورت عدم حل بحران انرژی در سه سال آینده، دچار یک مشکل بسیار خطرناک و فرونشست صنعتیخواهیم شد. ارزیابی شما از وضعیت فعلی صنایع و تولید در کشور چیست؟
یک کشور برای اینکه استاندارد حداقلی را برای مردم خود فراهم کند باید در تولید فعال باشد. منظور از تولید صنعت، خدمات و کشاورزی است.
کار تولید این است که ارزش افزوده ایجاد می کند و این ارزش افزوده منجر به تولید ناخالص داخلی می شود و وقتی سرانه تولید ناخالص داخلیافزایش یابد یعنی مردم رفاه بیشتری دارند.
برای اینکه تولید انجام شود یک الزاماتی از جمله منابع طبیعی نیازاست؛ درکشورمان این منابع را داریم. یک سری عوامل انسانی نیز نیازاست که اگرچه آمارهایی از مهاجرت اعلام می شود بااین حال بازهم این منابع قابل توجه است. این منابع طبیعی و انسانی برای اینکه به ارزش افزوده تبدیل شود باید در قالبی مدیریت شود. این مساله مستلزم بهبود فضایکسب و کار و از طرفی دیگر روش های تامین مالی و سرمایه گذاری و از طرفی دیگر تسهیل زیرساختها و در نهایت سرمایه گذاری در جهت تولیداست.
باید در دو بخش عمده سرمایه گذاری شود. یکی در حوزه زیرساختها همانند ریل، جاده، برق، گاز، آب و … و بخش دیگر سرمایه گذاری برای ایجاد ارزش افزوده است. به عنوان مثال معدن سنگی داریم که باید تبدیل به آهن اسفنجی،شمش و گندله و … شود. بنابراین بخشی از سرمایه ها از تولید و فروش محصولات می آید و بخش دیگر سرمایه گذاری خارجی است و در هر کدام از اینها که اخلال ایجاد شود، نمی توان سرمایه گذاری کرد.
حدود ۲۰ سال است در حوزه های مختلف زیرساختی در کشور سرمایهگذاری نشده است. جاده ها، ناوگان هوایی و خطوط راه آهن همگی فرسوده هستند و سرمایه گذاری در زمینه نفت و گاز نیز صورت نگرفته است. عدم سرمایه گذاری منجر به عدم ایجاد ارزش افزوده و خام فروشی و مستهلک شدنکشور شده است. فقط در شبکه راه های کشور سالیانه ۲۵۰ هزار میلیاردتومان پول لازم است که به شکل موجود حفظ و نگهداری شود. در این شرایط میبینیم که نسبت استهلاک به دلیل نبود سرمایه گذاری جدید افزایش مییابد و گردش تجارت ۹۰ میلیارد دلاری و فروش ۴۰ تا ۴۵ میلیارد دلارینفت و فرآورده های آن نیز کفاف سرمایه گذاری جدید را نمی دهد. به عنوان مثال برای استخراج گاز از میادین مشترک با قطر در حال حاضر مشکل افت فشار داریم و باید حداقل ۲۰ میلیارد دلار برای آن تامین شود. قطر اخیرادر قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری که با چین بسته در این زمینه اقدام کرده اما ما به دلیل مشکل افت فشار امکان برداشت نداریم.
نکته بعدی که وجود دارد به لحاظ ژئواکونومیک است. ایران به لحاظ کریدورشرق و غرب بهترین فرصت را برای بهره برداری داشته، اما می بینیم که هند و چین برای رسیدن به ترکیه و اروپا، ایران را دور می زنند. این مشکل سالهاست گریبانگیر کشور است و بین کریدور شرق و غرب ایران را دور زده اند. این یعنی به لحاظ ژئواکونومیک از صحنه رقابت اقتصادی حذف میشویم و این غیرقابل بازگشت است. شاید در برخی موارد همانند تورم مثلا بگوییم می خواهیم تا سال مورد هدف تورم را کاهش دهیم و گرانی ها را جبران کنیم اما در موضوع از دست رفتن بازارها دیگر جبران این مساله به راحتی امکان پذیر نیست. اما اگر کشوری ریلی را از راه دیگری کشید دیگر خیلی زمان برای جبران لازم است.
ژئوپولتیک وژئواکونومیک یعنی در نقشه سیاسی دنیا واقع شدن، یعنیبرای تصمیم گیری ها نظرایران را هم بپرسند. بنابراین باید ببینیم کجایبازی اقتصاد جهانی هستیم.
با توجه به چالش هایی که اشاره فرمودید چه چشم اندازی برای صنعت پیش بینی می کنید؟
تولید دو ایراد زیرساختی در گاز و برق و در حمل و نقل دارد. صنایع کشور چند سالی است که در تابستان مشکل برق دارند و در زمستان مشکل گاز و این مشکلات در کمترین شرایط حالت خود سودآوری آنها را پایین می آورد. در حمل و نقل هم چه هوایی، چه ریلی و جاده ای با مشکلات زیادی رو به رو هستیم. هر چند در دولت سیزدهم عنوان شده که فضای کسب و کار بهبود یافته و به عنوان مثال مدت زمان صدور مجوزها کاهش یافته یا غیرحضوری شده، اما این موارد بخش نرم افزاری یک کسب و کار است و تا زمانی که مشکلات زیرساختنی همانند مشکل برق و گاز و حمل ونقل وجود دارد نمی توان تنها بهبود کسب و کار را در کاهش زمان صدور مجوزها دید.
در سال های تحریم بسیاری معتقدند که مشکلات کشور بیش از تحریم های خارجی ناشی از سوء مدیریت است. نظر شما چیست؟
در حوزه های مختلف متفاوت است. برخی صنایع کشور مستقیم از تحریم ها تاثیرپذیرند. مثلا چه به لحاظ واردات مواد اولیه چه به لحاظ پیمان سپاری و انتقال پول و همچنین انتقال تکنولوژی و سرمایه گذاری با مشکلاتی رو به رو هستند. اما برخی از صنایع و تولیدات کشور ارتباط کمتری با تحریم دارند و مشکلاتشان را نمی شود با محدودیت های بین المللی مرتبط دانست. اما واقعیت آن است که درشرایط تحریم رگولاتوری دولت سخت می شود. نکته مهم در اینجا لزوم بازنگری در سیاست های کشور است. اینکه ما در سیاست خارجی به دنبال سیاستی عزتمندانه هستیم استراتژی خوبی است اما نکته ظریفی به نام تاب آوری اقتصادی کشور وجود دارد که اگر تصمیمات به موقع اتخاذ نشود ضرر و زیان آن دیگر جبران پذیر نیست.
محمد بروغنی
خبرنگار
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.