نوآوری یا تحقیق و توسعه
در جهان صنعتی امروز توجه به این نکته مهم بسیار ضروری است که شرکت ها به ترکیبی از تحقیق و توسعه و نوآوری نیاز دارند و فهم این نکته که این دو بخش از سازمان چگونه کار می کنند و چگونه باید روی آن ها سرمایه گذاری کرد، بسیار مهم است. در جهان صنعتی امروز […]
در جهان صنعتی امروز توجه به این نکته مهم بسیار ضروری است که شرکت ها به ترکیبی از تحقیق و توسعه و نوآوری نیاز دارند و فهم این نکته که این دو بخش از سازمان چگونه کار می کنند و چگونه باید روی آن ها سرمایه گذاری کرد، بسیار مهم است.
در جهان صنعتی امروز توجه به این نکته مهم بسیار ضروری است که شرکت ها به ترکیبی از تحقیق و توسعه و نوآوری نیاز دارند و فهم این نکته که این دو بخش از سازمان چگونه کار می کنند و چگونه باید روی آن ها سرمایه گذاری کرد، بسیار مهم است. آیا نوآوری و تحقیق و توسعه مشابه هم هستند؟ به طور خلاصه، نه! نکته قابل توجه این است که اکثر افراد به تفاوت بین این دو باور دارند اما در عین حال اجماعی کلی درباره تفاوت های بین آن ها وجود ندارد.
بر اساس برخی از تئوری ها، تحقیق و توسعه یک مولفه در ابتدای مرحله نوآوری است و یا چهارچوبی است برای تجاری سازی یافته ها و اکتشافات؛ و یا اینکه نوآوری یک فرآیند بلندمدت است، اما تحقیق و توسعه را می توان در مدت زمان کوتاه تری در اختیار نیازهای تجاری قرار داد. این تعاریف مختلف نشان می دهند هم نوآوری و هم تحقیق و توسعه در بازارِ به هم پیوسته و مبتنی بر نتایج امروزی در حال تغییر هستند. در دنیای پیشرفته حاضر سازمان ها باید فراتر از محصولات و فناوری های خود باشند، تا موفق شوند.
اما شرکت های صنعتی نوآوری و تحقیق و توسعه را چگونه تعریف می کنند؟ شاید توجه به این موضوع جالب باشد که تحقیق و توسعه دانش را به پول تبدیل می کند، در حالی که نوآوری فرآیند ایجاد کسب و کار از این دانش است. در واقع نوآوری پیدا کردن بهترین راه حل های پایدار و تجاری قابل اعتماد برای نیازهای بازار است. علاوه بر این می توان به این نکته نیز توجه کرد که نوآوری به ماهیتی اشاره دارد که در آینده نزدیک رخ می دهد، در حالی که تحقیق و توسعه می تواند در طی سال های متمادی گسترش پیدا کند. همچنین این تشخیص نیز وجود دارد که به واسطه کار کردن با شرکای خارجی می توان سریع تر به نوآوری رسید، این در حالی است که تحقیق و توسعه همچنان تمایل به ریشه های داخلی دارد.
به زبان ساده نوآوری به مفهوم «ابزار، ایده و شیوه جدید» تعریف می شود. از این نقطه نیز می توان به این نکته توجه کرد که نوآوری به کار بستن راه حل های بهتر برای پاسخ به نیازهای سازمان است. تحقیق و توسعه اما جزیی از فرآیند نوآوری است که در انتهای سیکل این فرآیند قرار می گیرد. این کار از طریق محصولات، فرآیندها، خدمات، فناوری ها یا مدل های کسب و کار که بواسطه بازارها، دولت ها و جامعه قابل دسترسی است، انجام می شود.
براساس منابع موجود، تحقیق و توسعه به صورت سه فعالیت شامل تحقیقات پایه ای، تحقیقات کاربردی و توسعه تجربی تعریف می شود. تحقیق پایه ای کاری تجربی یا تئوری است که بر بدست آوردن دانش جدید از پدیده های اساسی و حقایق قابل توجه تمرکز دارد. تحقیق کاربردی تقریبا شبیه به تحقیق پایه ای است، با این تفاوت که به سمت هدفی خاص معطوف شده است. توسعه تجربی نیز فعالیتی نظام مند بر پایه دانشی است که از تحقیق و یا تجربه کاربردی کسب شده و توجه آن به سمت تولید مواد، محصول و ابزار جدید، به کار بستن فرآیندها، سیستم ها و ابزار جدید و یا تقویت مواردی است که در حال حاضر تولید می شوند.
با همه توجهی که در مجامع علمی و صنعتی به نوآوری می شود، این مفهوم هنوز مبهم است. بر پایه منابع موجود، نوآوری پیاده سازی محصول (کالا یا سرویس) جدید یا بسیار تقویت شده، یا فرآیند جدید، یا یک شیوه جدید بازاریابی، و یا یک شیوه سازماندهی جدید در فرآیند کسب و کار است. تحقیقات انجام شده نشان داده است که این مقدار هزینه اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه نیست که منجر به موفقیت در نوآوری می شود. اما چرا باید به این موضوع توجه کرد؟ پاسخ به این سوال را می توان با در نظر داشتن ریسک فناوری و ریسک بازار داد. ریسک فنی به این موضوع اشاره دارد که آیا یک شرکت می تواند تکنولوژی های جدید را توسعه داده و در عین حال آن ها را به کار ببندد؟ برخلاف آن، ریسک بازار درباره این است که آیا همزمان با به کار بستن تکنولوژی جدید، مشتری تمایلی به خرید محصول تولیدی دارد؟
در واقع توجه به ماهیت تحقیق و توسعه و نوآوری نشان می دهد که این دو مفهوم شبیه یکدیگر نیستند. در دنیای صنعتی امروز بسیاری از شرکت هایی که به شدت به تحقیق و توسعه تکیه دارند، مانند میشلن و گودیر، مراکز نوآوری تاسیس کرده اند که تعمدا اهدافی غیر از تلاش های طولانی مدت آن ها در زمینه تحقیق و توسعه را دنبال می کنند. دلیل اصلی این موضوع این است که «نوآوری»، «تحقیق و توسعه»، «توسعه کسب و کار» و یا هر عنوان دیگری که برای اطلاق به آن به کار گرفته شود بایستی فراتر از محصولات و فناوری ها باشند تا به موفقیت برسند.
نوآوری در واقع پاسخی هم به ریسک فنی و هم به ریسک بازار است. چالش اصلی واحدهای تحقیق و توسعه، تمرکز آن ها بر حل ریسک های فنی است. در عین حال که ممکن است این موضوع تعداد تکنولوژی های قابل ثبت را افزایش دهد، تضمینی بر موفقیت این تکنولوژی ها در بازار وجود ندارد. برای حل ریسک های مرتبط با بازار، شرکت ها به مجموعه ای از چهارچوب ها و فرآیندهای نوآوری که به آن ها اجازه استقرار مدل های کسب و کار پایدار را می دهند، نیاز دارند. استقرار نوآوری مستلزم این است که شرکت ها فهمی دقیق از نیازهای مشتری داشته باشند. توانایی تولید محصولی که نیازهای واقعی مشتری را تامین کند، پایه و اساس نوآوری موفق است. علاوه بر این موضوع، توسعه مدل های مناسب کسب و کار به منظور پشتیبانی از محصولات تولید شده بسیار بااهمیت است.
سرمایه گذاری روی نوآوری
موفقیت اقتصادی در دنیای امروز تنها با یک محصول ساده سنجیده نمی شود، بلکه آنچه اهمیت دارد در هم آمیختن ایده ها، استراتژی ها و الگوریتم های نوآوری است. پیتر دراکر نوآوری را همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد؛ نیازمند دانش، توجه و تلاش همه جانبه دست اندرکاران می داند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافت می شود نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است. در حال حاضر سرمایه گذاری در مراکز نوآوری به عنوان یک مزیت رقابتی به شمار می آید. امروزه کشورهایی می توانند وارد عرصه رقابت در سطح بین المللی شوند که همواره در پی استفاده از فناوری های جدید برآمده و این امر جز با داشتن مراکز نوآوری فعال و مطابق با معیارهای نوین جهانی امکان پذیر نخواهد بود.
مشخصه اصلی شرکت های نوآور هزینه کردن میزان قابل توجهی از درآمد شرکت در پروژه های تحقیق و توسعه و نوآوری، استخدام نیروی کاری نوآور با تحصیلات عالی و در برخی موارد جذب و به خدمت گرفتن پاره وقت متخصصین خارج کشور، توسعه مداوم بهبود و بازنگری در کالاها و خدمات جدید است. سازمان هایی که از پس مدیریت مدل نوآوری باز برآیند، خواهند توانست هزینه نوآوری را کاهش داده و نوآوری هایشان را زودتر به بازار برسانند. شرکت ها از این رهگذر می توانند زودتر با دگرگونی های بازار سازگار شوند و با جذب ایده های نو در بازارهای جهانی تر و پویاتر، رقابتی باقی بمانند. عوامل موثر در نوآوری فناوری را می توان در پنج دسته زیر تقسیم بندی کرد:
– محور قرار دادن بازار
-ارتباط داشتن با اهداف شرکت
-داشتن یک سیستم ارزیابی و انتخاب پروژه کارا
-وجود یک منبع خلاق برای تولید ایده
– پذیرش نوآوری توسط سازمان
مهندس زهرا بختیاری
فعال کارآفرینی و فناوری
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.