عصبانیت غربی از همکاری راهبردی شرقی
براساس فکتشیت یا سند اولیهای که وزارت امور خارجه درباره توافق ۲۵ساله با چین منتشر کرده، سند برنامه جامع همکاری دو کشور که برنامهای با اهداف بلندمدت است، ابعاد متنوع و راهبردی دارد. در این برنامه همکاریهای دوجانبه در زمینههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و غیره دیده شده است. اکنون به نظر میرسد با معرفی برنامه […]
براساس فکتشیت یا سند اولیهای که وزارت امور خارجه درباره توافق ۲۵ساله با چین منتشر کرده، سند برنامه جامع همکاری دو کشور که برنامهای با اهداف بلندمدت است، ابعاد متنوع و راهبردی دارد. در این برنامه همکاریهای دوجانبه در زمینههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و غیره دیده شده است. اکنون به نظر میرسد با معرفی برنامه جامع ۲۵ساله امکان رسمی شدن عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بیش از هر زمان دیگری فراهم شده است. زیرا از یک طرف طرح گسترده یک کمربند-یک راه در قالب احیای جاده ابریشم و حتی فراتر از آن، منافع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای را در بسیاری زمینهها به یکدیگر پیوند خواهد داد. از طرف دیگر بدون حضور فعال ایران و نقش آن به عنوان حلقه واسط شرق و غرب در طرح چین، تحقق اهداف مدنظر در احیای جاده ابریشم سخت و دشوار خواهد بود و چین این موضوع را به خوبی درک کرده است. زیرا در هر دو مسیر خشکی و دریایی موقعیت ژئوپولیتیک ایران در مسیر جاده ابریشم حیاتی است. این طرح که شامل دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» است، سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۵کشور جهان را در برمیگیرد. نقش ایران در مناسبات اقتصادی، موقعیت ژئوپولیتیک منطقه، راه مواصلاتی خروج آسیای میانه از بنبست، امکانات و زیرساختهایی همچون سرخس-تجن-مشهد-بندرعباس و بندرهای چابهار و بندرعباس، میتواند بسیار اثرگذار باشد. کشورهای آسیای مرکزی به آبهای آزاد دسترسی ندارند. از این رو در طرح اقتصادی یک کمربند- یک راه، به ناچار یکی از مسیرهای دسترسی این کشورها به آبهای آزاد ایران خواهد بود. بنابراین، ایران میتواند با تقویت و توسعه زیرساختهای ارتباطی امکان حمل و نقل ارزان، دسترسی بهتر و بیشتر آنها به خلیجفارس را فراهم کند. افزایش اهمیت این کشورها در گفتمان تجاری بینالمللی ایران و اعتباری که چین برای کشورمان در طرح اقتصادی خود قائل است، راه را برای پیوستن دائمی ایران به سازمان همکاری شانگهای گشوده است. به ویژه اینکه تجربه برجام و انفعال اروپاییها در برابر آمریکا نشان داد که ضروری است تا با افزایش وزنه همسایگان و به طور کل کشورهای آسیایی به ویژه در شرق و آسیای مرکزی، در سیاستهای تجاری بینالمللی، آسیبپذیری اقتصاد ایران را به طرز معناداری کاهش داد. گره خوردن کشورمان به همسایگان و دیگر کشورها در قالب حضور در پیمانهایی چون شانگهای و تثبیت جایگاه ایران در ابرپروژه یک کمربند-یک راه، هزینه تحریم ایران را برای غربیها بشدت بالا میبرد.
طبق اعلام مقامات تهران و پکن این سند روابط دو کشور در ابعاد مختلف سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی را در افقی بلندمدت دنبال میکند. یکی از مهم ترین ابعاد این سند، بعد اقتصادی آن و گسترش روابط دو کشور در حوزه های مختلف تجاری، اقتصادی و بازرگانی است؛ چراکه دو کشور بر این موضوع تاکید دارند که ظرفیتهای بالقوه موجود برای همکاریهای اقتصادی بین دو کشور فراتر از وضعیت کنونی است و در این چارچوب در سند مذکور همکاری های دو کشور در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی(نیرو، انرژیهای تجدیدپذیر و…) مورد تاکید قرار گرفته است. در بخش توسعه زیرساختهای حملونقلی که یکی از بندهای کلیدی توافق ۲۵ساله ایران و چین است گفته شده محصولات نهایی باید به بازار غرب سرازیر شوند و مسیر این بازارها از جادههایی میگذرد که در زیرساختهای حملونقلی ایران ایجاد شده است. بر اساس آنچیزی که از سند مذکور منتشر شده، چین واردکننده ثابت نفت از ایران خواهد بود، گرچه در حال حاضر نیز علیرغم تحریمها و فشارهای آمریکا، پکن همچنان به خرید نفت ایران ادامه میدهد. مزیت دیگر قرارداد ۲۵ساله با چین برای ایران این است که در نهایت باعث میشود تولید نفت و گاز ایران در سه میدان کلیدی کشور افزایش پیدا کند.
اما شاید اصلیترین امتیاز ایران نسبت به همسایگانش که کشورمان را از دیگران متمایز کرده، موضوع امنیت است. ایران به عنوان لنگر ثبات و تولیدکننده کالایی به نام امنیت در منطقه پرآشوب و پرمنفعت برای چین است که اگر بازیگری تهران در غربآسیا نباشد، چین نمیتواند به اهداف اقتصادی و سیاسی خود در این منطقه دست یابد و از این باب، چین به ایران نیاز مبرم دارد. چینیها میدانند که پس از تغییر نگاه واشنگتن از غربآسیا به ایندوپاسیفیک، خلأ بزرگی در غربآسیا ایجاد میشود و ایران تنها بازیگر منطقه است و هر قدرتی خواهان بازیگری در این منطقه باشد باید تایید ایران را کسب کند. اینجاست که باید دانست ایران در این توافق دست برتر را دارد.
در طی ماه های اخیر برخی از منتقدان این سند ادعا میکنند که در صورت اجرایی شدن سند همکاریهای راهبردی ۲۵ساله تهران و پکن، ایران به مستعمره چین تبدیل خواهد شد در صورتی که به نظر میرسد این مسئله از همان هجمههای سیاسی و رسانههای غربی نشأت میگیرد، چراکه این سند به هیچ وجه منافعی برای این کشورها در پی ندارد و از دیگر سو امضا و اجرایی شدن این سند، هم به تقویت و افزایش مناسبات ایران و چین کمک میکند و هموزن هر کدام از طرفین بهخصوص ایران را در صحنههای جهانی افزایش میدهد. از دیگر سو باید توجه داشت که این سند یک نقشه راه است که بعد از امضای سند، مقامات دو کشور در بخشهای مختلف باید در مورد جزییات آن و راهکارهای اجرایی شدن مفاد آن در راستای تامین منافع به بحث و رایزنی بپردازند بنابراین برخی از اخبار منتشر شده مبنی بر واگذاری برخی از جزایر از جمله کیش ازسوی ایران به چین از اساس بیاعتبار است. شایعه واگذاری ۲۵ساله جزیره کیش به چین در حالی مطرح میشود که در متن منتشر شده از سوی وزارت امور خارجه، هیچ اشارهای به کیش نشده است و تنها یک بند در این سر فصل وجود دارد که به طور کلی درباره سرمایهگذاری و توسعه جزایر منتخب در حوزه گردشگری، صنایع پتروشیمی، شیلات و… از طرف چین مطرح شده که در این شرایط هم جزایر از طرف ایران و با توجه به مصالح و نیازهای کشور انتخاب میشود.
در پایان ذکر یک نکته ضروریست، برقراری ارتباط راهبردی و بلندمدت بین ایران و چین، ضمن ایجاد فضا برای ایران در امور سیاسی و اقتصادی، راه تجهیز و نوسازی زیرساختهای تهران و همچنین فروش نفت کشورمان را فراهم میکند و این خروج از انزوا برای آمریکا و همپیمانان غربیاش خوشایند نیست.
طبق اعلام مقامات تهران و پکن این سند روابط دو کشور در ابعاد مختلف سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی را در افقی بلندمدت دنبال میکند. یکی از مهم ترین ابعاد این سند، بعد اقتصادی آن و گسترش روابط دو کشور در حوزه های مختلف تجاری، اقتصادی و بازرگانی است؛ چراکه دو کشور بر این موضوع تاکید دارند که ظرفیتهای بالقوه موجود برای همکاریهای اقتصادی بین دو کشور فراتر از وضعیت کنونی است و در این چارچوب در سند مذکور همکاری های دو کشور در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی(نیرو، انرژیهای تجدیدپذیر و…) مورد تاکید قرار گرفته است. در بخش توسعه زیرساختهای حملونقلی که یکی از بندهای کلیدی توافق ۲۵ساله ایران و چین است گفته شده محصولات نهایی باید به بازار غرب سرازیر شوند و مسیر این بازارها از جادههایی میگذرد که در زیرساختهای حملونقلی ایران ایجاد شده است. بر اساس آنچیزی که از سند مذکور منتشر شده، چین واردکننده ثابت نفت از ایران خواهد بود، گرچه در حال حاضر نیز علیرغم تحریمها و فشارهای آمریکا، پکن همچنان به خرید نفت ایران ادامه میدهد. مزیت دیگر قرارداد ۲۵ساله با چین برای ایران این است که در نهایت باعث میشود تولید نفت و گاز ایران در سه میدان کلیدی کشور افزایش پیدا کند.
اما شاید اصلیترین امتیاز ایران نسبت به همسایگانش که کشورمان را از دیگران متمایز کرده، موضوع امنیت است. ایران به عنوان لنگر ثبات و تولیدکننده کالایی به نام امنیت در منطقه پرآشوب و پرمنفعت برای چین است که اگر بازیگری تهران در غربآسیا نباشد، چین نمیتواند به اهداف اقتصادی و سیاسی خود در این منطقه دست یابد و از این باب، چین به ایران نیاز مبرم دارد. چینیها میدانند که پس از تغییر نگاه واشنگتن از غربآسیا به ایندوپاسیفیک، خلأ بزرگی در غربآسیا ایجاد میشود و ایران تنها بازیگر منطقه است و هر قدرتی خواهان بازیگری در این منطقه باشد باید تایید ایران را کسب کند. اینجاست که باید دانست ایران در این توافق دست برتر را دارد.
در طی ماه های اخیر برخی از منتقدان این سند ادعا میکنند که در صورت اجرایی شدن سند همکاریهای راهبردی ۲۵ساله تهران و پکن، ایران به مستعمره چین تبدیل خواهد شد در صورتی که به نظر میرسد این مسئله از همان هجمههای سیاسی و رسانههای غربی نشأت میگیرد، چراکه این سند به هیچ وجه منافعی برای این کشورها در پی ندارد و از دیگر سو امضا و اجرایی شدن این سند، هم به تقویت و افزایش مناسبات ایران و چین کمک میکند و هموزن هر کدام از طرفین بهخصوص ایران را در صحنههای جهانی افزایش میدهد. از دیگر سو باید توجه داشت که این سند یک نقشه راه است که بعد از امضای سند، مقامات دو کشور در بخشهای مختلف باید در مورد جزییات آن و راهکارهای اجرایی شدن مفاد آن در راستای تامین منافع به بحث و رایزنی بپردازند بنابراین برخی از اخبار منتشر شده مبنی بر واگذاری برخی از جزایر از جمله کیش ازسوی ایران به چین از اساس بیاعتبار است. شایعه واگذاری ۲۵ساله جزیره کیش به چین در حالی مطرح میشود که در متن منتشر شده از سوی وزارت امور خارجه، هیچ اشارهای به کیش نشده است و تنها یک بند در این سر فصل وجود دارد که به طور کلی درباره سرمایهگذاری و توسعه جزایر منتخب در حوزه گردشگری، صنایع پتروشیمی، شیلات و… از طرف چین مطرح شده که در این شرایط هم جزایر از طرف ایران و با توجه به مصالح و نیازهای کشور انتخاب میشود.
در پایان ذکر یک نکته ضروریست، برقراری ارتباط راهبردی و بلندمدت بین ایران و چین، ضمن ایجاد فضا برای ایران در امور سیاسی و اقتصادی، راه تجهیز و نوسازی زیرساختهای تهران و همچنین فروش نفت کشورمان را فراهم میکند و این خروج از انزوا برای آمریکا و همپیمانان غربیاش خوشایند نیست.
برچسب های :
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.